بسم الله الرحمن الرحیم
39. طبیعت در هیات کلام (صرفی و نحوی) + مبنای دعوای صحیح و اعم
اگر تفاوت فرد و طبیعت برای ذهن ما بقدری واضح شد که به صورت ملکه در آمد، آثار فراوانی بر آن بار می شود که بعد از اتمام جلسه قبل برخی سوالی را مطرح کردند که به نظرم کاملا به این بحث مرتبط است و دوباره اشاره می کنیم:
1) آیا هیئات در کلام هم طبیعت دارند؟
یک مساله مهم این است که هیئات کلام فقط فرد دارند یا آنها هم برای خودشان نفس الامریتی ورای فرد دارند؟ اگر مروری بر بحث دیروز داشته باشید به اینجا رسیدیم که طبیعت لفظ زید تشکیل شده از طبیعت «ز» و «ی» و «د» به اضافه ترتیب قرار گرفتن آنها (که همین موجب تفاوت زید از دیز می شد) ÷س در متن الطبیعه چیزی داریم به نام موضع (محل فاء الفعل، محل عین الفعل و ...) که آن هم نفس الامریت دارد، یعنی هم محتوا (حرف «ز» و ...) طبیعی و نفسالامریت دارد و هم موضع طبیعی دارد.
(در ریاضیات وقتی از حساب به جبر میرویم سر و کار ما با «متغیر»ها میشود. مرحوم علامه جعفری یکبار میگفت در گفتگویی که با راسل داشتم به او گفتم چرا در ریاضی به چیزهایی میگویید «متغیر» که در واقع خودشان ثابتند و محتوایشان است که تغییر میکند. در اینجا هم ما محتوا را میتوانیم از ظرف جدا کنیم و سه چیز داریم: ظرف، محتوای بالفعل و محتوای سیال و جالب اینجاست که همگی در موطن طبایع است زیرا تمام حرفهای ریاضیات، موطنش موطن طبایع است. حتی کلمه «وجود» هم که در ریاضیات به کار میبریم (مثلا میگوییم بینهایت عدد اول وجود دارد، داریم به موطن طبایع و طبیعتدار بودن اعداد اشاره میکنیم نه اینکه ناظر به وجود خارجی باشد.)
به هر حال وقتی وارد موطن طبایع میشویم دیگر نباید دنبال موجود (که مربوط به موطن کن ایجادی است) باشیم. حالا هیئات هم بهرهای از همین موطن طبایع دارند. لذا اینکه دیروز عرض شد که سه طبیعت «ز» و «ی» و «د» طبیعت زید را ساختهاند، سخن کاملی نبود، بلکه باید اضافه کنیم که این سه طبیعت به اضافه سه موضع خاص (که هرکدام طبیعتی دارد) زید را ساختهاند پس هیئات هم موطنشان موطن نفسالامری است.
2) طبق این بیان اگر کسی هم مثلا یک کلمه از یک سوره را درست ادا نکرد طبیعت سوره دست نخورده است و اگر این طور است اشتباه چگونه معنی دارد؟
پاسخ: در بحث فوق دیدیم که همان طور که زید یک طبیعت داشت اما شش طبیعت دیگر دست به دست هم داده بودند تا این بیاید. در سوره های قرآن هم همین طور. هر سوره یک طبیعت دارد و هر آیه ای از هر سوره هم یک طبیعت دارد و هر کلمه ای تا میرسیم به حروف که دیگر آنها طبایع بسیطند. حالا وقتی کسی میخواهد مثلا فردی از سوره توحید را ایجاد کند و اشتباها مثلا «الله الصمد» را به صورت «الله السمد» تلفظ میکند. آیا دیگر این هیچ ربطی به سوره توحید ندارد و کاملا یک امر بیگانه است؟ پاسخ این است که حقیقت سوره توحید طبیعیِ آن است و این فرد، فقط یک فرد است نه اصل طبیعت و البته فرد ناقص آن است. در واقع طبیعت به دست کسی نیست و حتی ملک وحی هم یک فردی از آن طبیعت را میآورد اما در جاهایی که طبیعت مشکک است، کسی که میخواهد فردی از این طبیعت را ایجاد کند ممکن است فرد تام را ایجاد کند و ممکن است به صورت ناقص ایجاد کند که در این حالت اخیر میگوییم طبیعت در مرتبه نازلهاش ایجاد شد.
(از جاهایی که کتاب قوانین ارجح بود بر کتابهای بعدی همین نکته بود که صاحب قوانین به عنوان مقدمه بحث صحیح و اعم نکته بسیار خوبی را اشاره کرده که متاسفانه بعدیها آن نکته را زاید تلقی کردند و نیاوردند رفتند سراغ اینکه وُضع للصحیح او الاعم و بحث به بیراهه رفت و چقدر طولانی شد بحث کلاسیک صحیح و اعم. اما اگر آن مقدمه را بیاورید رنگ بحث فرق میکند. ما در بحث صحیح و اعم در اصول مفصل به سراغ این مطلب رفتیم [بحث از موضوع صحیح و اعم در اصول از تاریخ 27/10/91 تا 7/3/93 به طول انجامید] . آن مقدمه این است که وقتی شارع میفرماید «نماز این است» (اختراع طبیعت صلات) این طبیعت مخترعه نماز به نحو صحیح است یا فاسد؟ معلوم است صحیح است اما به یک معنی دیگری؛ صحیح است به نحو طبیعی. چرا؟ چون اصلا بحثی که درباره صحیح و فاسد میکردیم مال موطن فرد است و محال است در حوزه طبیعت مخترعه بگوییم فاسد یا صحیح. فردی که ما ایجاد میکنیم صحیح و فاسد دارد؛ و آن صحتی که مال مقام طبیعت است در کلام میرزا قدرش دانسته نشد. اینجا هم همین طور: طبیعت سوره مبارکه، طبیعت خودش است: ناقص و صحیح معنی ندارد؛ اما فردی که از آن ایجاد میشود میتواند صحیح یا ناقص باشد.
سوال: آیا فرد ناقص واقعا فرد همان طبیعت است؟
پاسخ: این بحث مفصلی دارد که چهار پنج وجه مطرح شد و به همان مباحث مراجعه شود. مثلا دقت کنید: آیا دست انسان جزئی از بدن انسان هست؟ بله. در مقام طبیعت هم همین طور است. حالا آیا اگر انسانی دستش قطع شد میگوییم این انسان ناقص است یا اینکه دیگر انسان نیست؟ میبینیم که این فرد آن هست اما فرد ناقص. البته یک بحث مهمی هم هست که اگر این نقصان به چه اندازه برسد دیگر فرد آن طبیعت به حساب نمیآید.
3) در جلسه قبل مطلبی درباره مثل افلاطونی مطرح شد. مثل افلاطونی از مظاهر بسیار مهم متافیزیک و واقعیت ماورای ماده و دیدگاههای الهیون است. سرسختترین رقیب الهیون، مادیون هستند و اگر بتوانیم مثل افلاطونی را به نحوی تبیین کنیم که مثل خورشید برای همه روشن شود، ماتریالیسم به وضوح زمین میخورد. غرض از این مطلب این بود که برای اینکه بحثمان خوب پیش برود باید ببینیم این دیدگاههای رقیب چه توجیهی برای مثل افلاطونی میکنند. (قبلا عرض شد که ؟؟؟؟ از پوزیتیویستهای حلقه وین است اما چون در ریاضی خیلی کار کرده میگوید حقایق ریاضی مثل افلاطونی است و به نظرم کسی که در ریاضی خوب کار کند میبیند که چارهای از مثل افلاطونی ندارد) به هرحال قبلا به علوم شناختی و نقشی که برای پیشبرد ماتریالیسم برعهده گرفتهاند اشاره شد و عرض شد که جهتگیری آنها در درازمدت جهتگیری خوبی است زیرا تمام تلاششان را میکنند که همه چیز را به مغز برگردانند و وقتی تمام زوایای مغز را باز کردند و دیدند که بالاخره چیزی هست که به فیزیک مغز برنمیگردد آنگاه شاهد علمی و تجربی خوبی بر رد ماتریالیسم حاصل خواهد آمد. به هر حال تعقیب بحثهای آنها برای انکه چه توجیهی از این مثل افلاطونی میکنند مهم است. در واقع ما گفتیم که وقتی میخواهیم فرد را ایجاد کنیم نیاز نیست که فرد ذهنی داشته باشیم و طبیعت نزد ما حاضر است. اینها دنبال این هستند که بگویند آنچه نزد ما حاضر است که بر اساس آن فرد را ایجاد میکنیم در همین عرصه مادی و مثلا در فلان عصب قرار دارد. توجه به تحقیقات آنها در این جهت خوب است که ببینیم چه میگویند. (وقتی میخواهید در این زمینهها کار تحقیقی انجام دهید، اول سراغ اینها نروید. اول سراغ سرچشمه بروید یعنی بروید سراغ ارتکازات اولیه خودتان و بنای تحقیق خود را آنجا قرار دهید و حل مساله را در آنجا بیابید. اما بعد بیایید و اینها را بخوانید که دانستن نظر رقیب در این عرصهها [برای اینکه دقت بحث ما را بیشتر کند] بسیار خوب است. دو نکته دیگر میماند که انشاءالله در جلسه بعد بحث خواهیم کرد.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
38. ترکیب طبایع و تحصص (حصه حصه شدن) یک طبیعت
37. حقیقت قرائت + اشارهای قرآنی برای کشف طبایع بسیطه
36. تقسیمبندی لحاظهای ماهیت در ذهن
35. تفاوت معنای خلق طبایع در طبایع مرکبه و اعتباریات
ادامه جلسه 35
34. نقش معرفتشناختی طبایع
ادامه جلسه 34 + خلاصه بحث جلسه 34
33. تفاوت علم حضوری به موجودات و به طبایع
32. نحوه خلق طبیعت+ بحثی معرفتشناسی درباره مطابقت
31. شروع بحث مجدد درباره خلق طبایع
30. حقیقت و نحوه اعتبار (خلاصه مباحث)
عدم تقریر مباحث و شروع تعطیلی تابستانی
29. ادامه نظر مرحوم اصفهانی درباره برهان پذیری اعتباریات
28. برهان پذیری اعتباریات در کلام مرحوم اصفهانی
[همه عناوین(56)]